میخاستم امروز رُ روز جمعه روز بدی بود روز بی حوصلگی ثبت کنم ولی روز تصمیمات ثبت میشه : ۱. ب هوس های خوراکی اهمیت ندم و سرکوبشون کنم تا ب هیکل دلخواه برسم ۲ . هرگونه خرج اضافی ممنوع چون خیلی پولم کمه ۳ . تا اطلاع ثانوی پیشنهاد هرگونه بیرون رفتن از جانب خودم ممنوع ۴ . فکر کردن ب هر گذشته ای ممنوع و باید تو حال زندگی کرد ۵ . شیرینی جات را کاهش و سبزیجات و میوه را افزایش دهیم ۶ . مرتب ب باشگاه رفته و مود خوب خود را حفظ میکنیم ۶ . ازونجایی ک هرگونه احساسالات و حالات عاطفی من سیر فیدبک مثبت نابود کننده داره هرگونه حس بد و ناامیدی و اعصاب خوردی را در لحظات ابتدایی سرکوب میکنم از جمله حس پرخوری حتی ۷ . حواست ب حجم نتت هم باشه !

می شد بهش بگم که الان درست همین الان نیاز دارم ک پاشم برم حموم بعد موهام ُ شونه بزنم ُ لباس بپوشم ک بیاد دنبالم ولی هیچ حرفی نزنه و منم هیچ حرفی نزنم ، ساعتها کنار هم باشیم ُ هیچی نگیم ، هیچ حرفی نزنیم ، از همین الان تا ساعت ۸ :) کاش میشد

۵ ماه از آشناییمون میگذره و تو همونی ک قهر کردن باهات سخته ، همون ک هر روز دلم استرس قبل ِ دیدنش ُ میخواد ، همونی ک از دیدن تماسش رو گوشیم خرذوق میشم ، همونی ک هر روز بیشتر از دیروز خوشحالم ک هست ، همونی ک اگ اشتباهی ازش سربزنه با خودم میجنگم ک ببخشمش ، همونی ک بهم حس دوست داشته شدن ُ نشون داد ، همونی ک دلم میخاست امشب بش بگم بمون برام همیشه ولی ترسیدم